خلاصه و گزیده ای از ماهیت قیام حسینی

بسم الله الرحمن الرحيم

اَلحمدُ لله الصلاةُ و السلامُ علی رسولِ الله و علی إِبنِهِ حُجَّةُ الله الغائب عن ابصار عبادالله والحاضر فی قلوب اولياء الله عَلَيهِ و علی آبائِهِ صَلوات الله و اللعن علی أعدائهم اَعداءِ الله

مقدمه

از اینجانب خواسته شده که خلاصه ای از مبحث ماهیت قیام حسینی که توسط شهید سعید عالی مقام آیت الله آقای مرتضی مطهری رضوان الله علیه بیان گردیده آماده و منتشر نمایم خوب است بیان نمایم که این مباحث برای کسانی ایراد گردیده که آشنایی با مباحث امامت کلی نداشته و از خصائص الحسینیه اطلاعات کافی نداشته اند و یا اطلاع اندک و ناقصی داشته اند. اما کسانی که امام شناس باشند چون چرا با امام نمیکنند و خیلی دنبال علت و ماهیت کار امام نمی روند.   

خلاصه مطلب و گزیده

……هر عاملي يك درجه معيني از ارزش را داراست و به اين نهضت به همان درجه ارزش مي دهد. عامل دعوت مردم كوفه كه مردمي اعلام آمادگي كردند به آن كسي كه نامزد اين كار شده است، و او بدون يك ذره معطلي آمادگي خودش را اعلام كرده است، بسيار ارزش دارد، ولي از اين بيشتر، عامل تقاضاي بيعت و امتناع حسين بن علي ( ع ) و حاضر به كشته شدن و بيعت نكردن ارزش دارد. عامل سوم كه عامل امر به معروف و نهي از منكر است، از اين هم ارزش بيشتري دارد . بنابراين عامل سوم ارزش بيشتري به نهضت حسيني داده است، كه راجع به ارزشي كه يك عامل به يك نهضت مي دهد و ارزشي كه قهرمان آن نهضت به آن عامل مي دهد، يك في الجمله اي به عرض شما مي رسانم: خيلي چيزها اعم از معنويات و امور مادي براي انسان ارزش است، افتخار است ، زينت است، زيور است. بدون شك علم براي انسان زينت است. پست و مقام، بالخصوص پستها و مقامهاي خدايي براي انسان افتخار است، ارزش است، به انسان ارزش ميدهد. حتي يك چيزهاي ظاهري كه نماينده اين ارزشهاست ، به انسان ارزش مي دهد ، مثل لباس روحانيت. البته لباس روحانيت به تنهايي دليل بر روحاني بودن يعني علم معارف اسلام و تقواي اسلامي را داشتن نيست. روحاني يعني عالم به معارف اسلامي و عامل به دستورات اسلامي. اين لباس، علامت اين است كه من روحاني هستم. حالا اگر كسي از روي حقيقت پوشيده باشد، علامت، درست است، اگر نه، نادرست است. به هر حال اين لباس براي اينكه غالبا افرادي آنرا پوشيده اند كه معنويت و حقيقت روحانيت را داشته اند، قهرا براي هر كسي كه بپوشد، افتخار است. مني هم كه صلاحيت پوشيدن اين لباس را ندارم، شمايي كه مرا نمي شناسيد ، در يك جلسه وقتي با من روبرو مي شويد، همين لباس را كه به تن من مي بينيد، به همان عالم ناشناختگي از من احترام مي كنيد. پس اين لباس افتخار است براي كسي كه آنرا مي پوشد. براي يك زن زيور آلات زينت است. در نهضتها هم بسياري از عاملها، ارزش دهنده به يك نهضت است. نهضتها خيلي با هم فرق مي كنند. اگر روح عصبيت در آن باشد، روح به اصطلاح خاكپرستي در آن باشد، يك ارزش به نهضت مي دهد، و اگر روحهاي معنوي و انساني و الهي داشته باشد، ارزش ديگري به آن مي دهد. هر سه عامل دخيل در نهضت حسيني به اين نهضت ارزش داد، بالخصوص عامل سوم . ولي گاهي آن كسي كه اين ارزش به او تعلق دارد، يك وضعي پيدا مي كند كه به اين ارزش، ارزش مي دهد. همچنانكه آن ارزش، او را صاحب ارزش مي كند، او هم شان اين ارزش را بالا مي برد. چنانكه يك مرد روحاني وقتي كه لباس روحانيت را مي پوشد ، واقعا اين لباس براي او افتخار است، بايد افتخار كند كه اين لباس را به او پوشانيده اند و روحانيون حقيقي هم او را قبول دارند. ولي يك كسي كارش را در انجام وظائف روحانيت، در علم و تقوا و عمل به جايي مي رساند كه او افتخار اين لباس مي شود. مي گوئيم لباس روحانيت آن لباسي است كه فلان كس هم دارد، لباسي است كه او پوشيده است. حداقل ما مي توانيم مثالهاي تاريخي ذكر بكنيم. اگر يك عده بگويند آقا ! اين عبا و عمامه چيست، ما چه مي گوئيم؟ مي گوئيم: بوعلي سينا هم كه كشورهاي اسلامي به او افتخار مي كنند، عرب مي گويد: از من است چون كتابهايش به زبان عربي است، ايراني مي گويد: از من است چون اهل بلخ است و بلخ از قديم مال ايران بوده، روسها مي گويند : مال ماست براي اينكه بلخ فعلا مال ماست، هر گروهي مي گويد از ماست و همه ملتها به او افتخار مي كنند، همين لباس مرا داشته است. ابوريحان بيروني هم همينطور. پس بوعلي و ابوريحان افتخار اين لباس شده اند. جمله اي دارد ” صعصعه بن صوحان عبدي ” از اصحاب اميرالمومنين علي ( ع ) كه بسيار زيباست . وقتي كه اميرالمومنين خليفه شد ، افراد مي آمدند براي تبريك گفتن ، يك تبريكي هم جناب صعصعه گفته . ايستاد و خطاب به اميرالمومنين گفت: زينت الخلافه و ما زانتك ، و رفعتها و ما رفعتك ، و هي اليك احوج منك اليها ( 1 ) . اين سه چهار جمله ارزش ده ورق مقاله را دارد . گفت : علي! تو كه خليفه شدي ، خلافت به تو زينت نداد ، تو به خلافت زينت بخشيدي . خلافت ترا بالا نبرد ، تو كه خليفه شدي مقام خلافت را بالاي بردي . علي! خلافت به تو بيشتر احتياج داشت تا تو به خلافت . يعني علي! من به خلافت تبريك مي گويم كه امروز نامش روي تو گذاشته شده، به تو تبريك نمي گويم كه خليفه شدي. به خلافت تبريك مي گويم كه تو خليفه شدي، نه به تو كه خليفه شدي. از اين بهتر نمي شود گفت. عنصر امر به معروف و نهي از منكر ارزش داد به نهضت حسيني، امام حسين هم به امر به معروف و نهي از منكر ارزش داد. امر به معروف و نهي از منكر نهضت حسيني را بالا برد ، ولي حسين ( ع ) اين اصل را به نحوي اجرا كرد كه شان اين اصل بالا رفت، يك تاج افتخار به سر اصل امر به معروف و نهي از منكر نهاد . ( خيليها مي گويند امر به معروف و نهي از منكر مي كنيم . حسين هم اول مثل ديگران فقط يك كلمه حرف زد، گفت : « اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر، و اسير بسيره جدي و ابي » ). خود اسلام هم همينطور است. اسلام براي هر مسلماني افتخار است. اما مسلمانهايي هم هستند كه به معني واقعي كلمه فخر الاسلام اند، عزالدين اند، شرف الدين اند، شرف الاسلام اند. اين القاب را ما به تعارف، خيلي به افراد مي دهيم، اما همه كس كه اينجور نيست. اسلام افتخار البته دارد، يعني فرزنداني تربيت كرده كه دنياي روي آنها حساب مي كند و بايد هم حساب بكند چرا كه اينها در فرهنگ دنيا نقش موثر دارند. دنيا نمي تواند قسمتي از كره ماه را اختصاص به خواجه نصيرالدين ندهد و نام او را روي قسمتي از كره ماه نگذارد ، براي اينكه او در بعضي كشفيات كره ماه دخيل است. او را مي شود گفت افتخار اسلام. ماها كي هستيم؟! ما چه ارزشي داريم؟ ما را اگر اسلام بپذيرد كه اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذيرد كه به صورت مدالي بر سينه ما باشد، ما خيلي هم ممنون هستيم. در مورد حسين بن علي علیها السلام به حق مي شود گفت كه به اصل امر به معروف و نهي از منكر ارزش و اعتبار داد، آبرو داد به اين اصلي كه آبروي مسلمين است. اينكه مي گويم اين اصل آبروي مسلمين است و به مسلمين ارزش مي دهد، از خودم نمي گويم ، عين تعبير آيه قرآن است : « كنتم خير امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر ». ببينيد قرآن چه تعبيرهايي دارد! به خدا آدم حيرت مي كند از اين تعبيرهاي قرآن . « كنتم خير امه اخرجت للناس »شما چنين بوده ايد ” بوده ايد ” در قرآن در اينگونه موارد يعني هستيد ) ، شما با ارزشترين ملتها و امتهايي هستيد كه براي مردم به وجود آمده اند . ولي چه چيز به شما ارزش داده است و مي دهد كه اگر آنرا داشته باشيد با ارزشترين امتها هستيد ؟ « تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر » اگر امر به معروف و نهي از منكر در ميان شما باشد ، اين اصل به شما امت مسلمان ارزش مي دهد . شما به اين دليل با ارزشترين امتها هستيد كه اين اصل را داريد ، ( كه در صدر اول هم چنين بوده است ) . اين اصل به شما ارزش داده است . پس آيا آن روزي كه اين اصل در ميان ما نيست ، يك ملت بي ارزش مي شويم ؟ بله همينطور است . ولي حسين به اين اصل ارزش داد .……

با شما در اندوه و غم و غمنامه